بالاخره پس از مدتی برنامه ریزی زمان سفر به جنوب کشور فرا میرسه و من آماده میشم تا دوباره سفری رو با موتور شروع کنم 
اونم به خطه
خلیج فارس (دیار مردمان خونگرم و مهربان ) با تاریخچه ای به بلندای تاریخ .
مدت زمان سفرم رو 30 روز تخمین زدم  و قرار استارت رو واسه عصر پنجشنبه 5/11/91 بسته بودم . درست در همان روز استارت مشکلی (خارج از برنامه سفر) باعث تاخیر در سفرم میشه
و با 6روز تاخیری در روز سه شنبه حرکتم رو از دیار کویر به سمت
شیراز شهر رازهای جاویدان پایتخت فرهنگی ایران زمین؛ آغاز کردم .



ایتم اورست داداش (هیمیالیای من)

البته تا شیراز موتور رو به وسیله اتوبوس انتقال دادم .
متاسفانه در این جابجایی فنر جک موتور ناپدید شده بود و من تا ساعتای 10 در شیراز ماندگار شدم تا این قطعه روتامین کنم ؛ گرچه فنر خودش گیرم نیومد اما بالاخره فنری رو واسش جور کردم و حوالی ساعت 10شیراز رو به سمت قائمیه ترک کردم .

 

رانندگی با موتور از مسیری کوهستانی با تنگه هایی زیبا و دره هایی وحشی نمیدونید که چقدر دلچسب و هیجان آور بود ...
مسیر امروزم شهر گچساران به هدف صعود به قله خامی در کنار دوستان و همنوردان عزیزم در آن شهر می باشد .

قله خامی
توقف های متعدد برای بازدید از دیدنیها و طبیعت زیبای مسیر و حتی برخی جاها خارج از مسیر که از نعمات سفر با موتور می باشد به لحاظ هزینه زمانی کم . اینها همه دلایلی بود برای پیمایش 4ساعته مسیر حدود 140کیلومتری تا قائمیه .
در کیلومتر 10جاده قائمیه به نورآباد مهمان عزیزان پست امداد جاده ای هلال احمر میشوم  و استراحتی کوتاه همراه با صرف ناهار و چای البته با خوش و بشی دوستانه چاشنی این دیدار کوتاهمان میشود.



درنزديكی شهر نورآباد؛ پايين كوهي در يك محوطه با صفا به نام سراب بهرام نقش برجسته اي بزرگ از دوران ساساني نقش بسته است. این نقش چهار متر طول و سه متر عرض دارد .

در اين نقش ؛ بهرام دوم در وسط نشسته است و در هر سمت او دو نفر از بزرگان ساساني به حال احترام ايستاده اند و انگشت سبابه به نشانه احترام بالا گرفته اند .اين 4 نفر عبارتند از رهبر مذهبي به نام موبدان موبد - سپهسالار به نام ايران اسپهبد- صدر اعظم به نام بزرگ فرماندار و رييس تجار و اصناف به نام هوتوخشان بد .



برای رسیدن به پای این نقش پس از رد کردن تابلوی سبز سراب بهرام اولین کوچه خاکی که به سمت راست میرود را باید دنبال کرد و پس از اتمام دیوار ساختمان سمت راست مسیر جوی آبی که از سمت راست می آید دنبال کنید . کمی جلوتر از چشمه آب بر روی دیوار کوه این نقش حکاکی شده است . در پای این چشمه آب که همان سراب بدان میگویند نیزاری وجود دارد که بر زیبایی آن می افزاید و در مقابل این نقش برجسته قرار دارد به طوری که از داخل جاده نیز نمایان می باشد  .
پس از مدت زمانی کوتاه  برای بازدید و عکاسی مسیرم رو به سمت گچساران ادامه میدهم .
جاذبه دیگری که در این استان مرا میخواند آتشکده میل اژدها می باشد . که در مسیر نور آباد به توتستان قرار دارد



برای رسیدن به آن باید از میدان مصلی نورآباد به سمت غرب رفته و مسیر تالار صدرا که به وسیله تابلوهای متعدد مشخص شده را دنبال کرد . دو کیلومتر بعد از تالار صدرا در سمت چپ جاده در دامنه کوهی قرار دارد که نمایان می باشد . زمان مورد نیاز برای رسیدن بدان 15 دقیقه می باشد .



از دیگر جاذبه های این مسیر غار مادر دختر به اصطلاح محلی  (دى و دوور) می باشد که در مسیر روستای مراسخون علیا به سمت حسین آباد در سمت چپ پای کوه دیده می شود . زمان رسیدن بدان از نورآباد یک ساعت می باشد.

حوالی ساعت 16 به شهر گچساران میرسم و مورد استقبال دوست عزیزم مهران گرجی نیا از کوهنوردان دیار مهرو محبت قرار میگیرم .

در ابتدا سعی برآن میشود که با توجه به تایم کم سریعتر برنامه ریزی اتجام گردد چرا که هواشناسی اطلاعات خوبی از منطقه به ما نمیداد و احتمال بارش را برای قسمتی از امشب و فردا ظهر ارائه داده بود جناب حبیبی نیز از دیگر دوستان به  ما افزوده میشود

متاسفانه من به دلیل سبک شمردن برنامه خامی قولی به دوستان ماهشهری جهت همراهیشان به کوه خائیز در عصر پنجشنبه داده بودم . که با توجه به این موضوع و همچنین احتمال بارش باران در روز بعد تایم صعود خامی  محدود  میشد و از انجا که دوست نداشتم مسیری را بدون نگاه و ثبت تصویر بگذرانم مسیرمان را به سمت کوه دیل تغییر دادیم . و قرار حرکت تیم سه نفره ما ساعت 5:30 بسته شد .



شب را مهمان خانواده پر صفای مهران عزیز گذراندم .وصبح ساعت 5:30 با سواری حسن به سمت روستای دیل که در سمت شمال و شمال غربی گچساران قرار داشت رفتیم . فاصله تا روستا 30کیلومتر می باشد و جاده پر پیچ وخم کوهستانی را دارد که از بین کوه دیل و کارده میگذرد . جهت امنیت بیشتر خودرو بالاجبار به روستای دیل میرویم و پس از پارک خودرو در محل امنی مجدد به وسیله خودروهای عبوری مسیر 7کیلومتری تا دشتک دیل را برمیگردیم . حوالی ساعت 6:30 استارت کار زده شد . مسیر با شیب نسبتا تندی آغاز شد پس از نیم ساعت کوهپیمایی با سرعتی متوسط در انتهای شیب تند لحظه ای جهت صرف صبحانه توقف کردیم



اما باد سردی که می وزید ما را به حرکت واداشت از اینجا از تندی شیب کاسته میشود و مسیر تراورسی با شیبی نرم  بالا می رود .



رویش درختان بنه و بلوط و گیاهانی به نام کارده و آوندود از زیست این منطقه بود .

                              خط راس کاردی که در پشت آن کوه خامی وجود دارد

کوه کاردی که مانند یک تیغه کوه خامی و دیل را از هم جدا کرده بود در جهت جنوب شرق ما دیده میشود ؛ که البته کوه خامی در کمی بالاتر  پشت سر کوه تیغه کاردی نمایان شد که سفید پوش هم شده است .



این کوه زیبا و سرسبز دارای  آب و هوای معتدل کوهستانی و پوشش گیاهی مناسب و دارای گونه‌های جانوری: بز، قوچ و میش، خرس قهوه‌ای، پلنگ،سمور سنگی، گرگ، خرگوش، گراز، کبک، تیهو، جغد و بحری می‌باشد. که زیبایی آن را دوچندان کرده بود.







پوشش گیاهی پر از درختان بلوط آن به همراه  منظره زیبای طبیعت بکر و صخره ای دیل که پیچ وخمی تراورسی که از درون دره ها به سمت بالا کشیده میشد تو را آنقدر غرق تماشا میکند که خود نمیفهمی زمانت کی میگذرد



پس از مدت زمان یک ونیم ساعت به تخت بامی میرسیم که نشانی از کپرهای عشایر در آن هویدا میباشد





کپرهایی از جنس سنگ وچوب و نمایی همخوان با زیبایی این طبیعت زیبا .



مدت زمانی را صرف دیدن وعکاسی این منطقه زیبا که در افق آن از یک طرف دریا و از طرفی دیگر کوه خامی نمایان است میشوم.





دوستانم (مهران و حسن ) عزیز بساطی از چای به پا میکنند و در این خلال لحظه ای با صرف چای می آساییم.

کوه خامی از دریچه کپر

نیم ساعتی صرف این لذت بردنمان از صرف چای و دیدار مناظر میشود و پس از آن ادامه حرکت استارت میخورد



گرچه قله در غربمان مشاهده میشود اما مسیرمان رو به سمت جنوب غربی می رود


و پس از پیمایشی یک و نیم ساعته وفاصله تقریبی یک ونیم کیلومتر مجدد بر روی یال به سمت شمال شرق بر میگردد .  البته جاده ای نیز همراهیمان میکند



این حرکت زیگزاگ 40دقیقه جلوتر  نیز به همین فاصله رخ میدهد





 فقط با این تفاوت که شیبی نرم که در اواخر تندتر نیز میشود آن را همراهی میکند .
(البته این مسیر برای راهیابی به چشمه می باشد )

در کف دره حوضچه ای کوچک وجود دارد که از درون سنگی آب میجهد و چشمه ای را ایجاد کرده است .





زمان مورد نیاز از چشمه تا قله یک ساعت بود  .



در روی قله که سطحی مسطح را نیز دارا بود دو ساختمان قلعه نیز با فاصله ای 500متری از همدیگر قرار داشت .





زمانی را صرف دیدن و عکاسی کردن بودیم که به ناگاه گرازی که ابتدا گمانمان بر خرس بودنش بود در دره زیر پایمان به چشم خورد







متاسفانه تصاویری که گرفته شد به دلیل فاصله طولانی و در حرکت بودن آن  مطلوب واقع نشد .پس از مدتی تازو تاخت به دنبال چرایی در ذهن که چه بود و ثبت تصویری از آن در درون قلعه مدتی را صرف چای و ناهار کردیم .







به حق که منطقه ای زیبا بود . بارش باران هم که نم نم می آمد بر زیبایش افزود .



نمای کپرهای عشایری از روی قله

اطلاعات هواشناسی برای عصر این باران را اعلام کرده بود اما اینک ظهر است و باران شروع به باریدن کرده است
پس باید هر چه سریعتر کوه را ترک میکردیم .





مسیر فرود را در پیش میگیریم .





باران گاه قطع میشود و گاه با دانه های تند تگرگ بر صورتمان می کوبد بارش باران یعنی جمع کردن دوربین و این یعنی سرعت بالاتر . مسیر فرود را از مسیری دیگر که نزدیکتر به روستای دیل باشد بر میگردیم . مسیری به نام خرگور ..!

                                                    لایه های درون یک سنگ !!





پس از 3ساعت کوهپیمایی در دل این جنگل بلوط در زیر بارانی که دیگر برایمان عادی شده بود به جاده رسیدیم
که از آنجا تا روستای دیل 20دقیقه زمان را صرف کرد  .



واینک در کنار خودرو خیس آب و اتمام صعود به قله دیل ...

در اینجا لازم میدونم از همکاری خانم جلالی و لطف ؛ میزبانی و همراهی مهران گرجی نیا به همراه خانواده خوب و مهربانش و همچنین همراهی حسن حبیبی در این صعود تشکر و قدردانی کنم .
تقدیم به مهران گرجی نیای عزیز



به پاس همه لطفتان .
گچساران سپاس ...