گزارش صعود به قله رنج 7/9/87

 

روز پنج شنبه 7/9/87

ساعت 30/5 بیدار باش بود . همگی مشغول جمع کردن کوله ها بودند .

 می شد از چشمها خوب فهمید شوقی نهفته در درون همه. بعضی ها چندین بار این مسیر رو  آمده بودند اما هنوز هم منتظرند ... تا  درس بگیرند و درک کنند حقایق وجود رو . واسه بعضی ها این یه مسیر تازه است یه نگاه تازه؛ یه درس تازه ؛ اومدن تا یه پله دیگه از پله های قله وجود رو بالا  برن تا شاید روزی  بر سن به انتهای درک؛ به قله معرفت، ایستادگی، مردانگی .

آری کوه دانشگاهی که با سکوت حرف می زند و با نگاه می آموزد .

 دیگه تمام تیم حاضر بودند و وسایل را تو مینی بوس جا داده بودند و ما منتظر دوستانی بودیم که از هیئت اردکان قرار همراهی تیم رو داشتند با تماس گرفته شده قرار شد در بین مسیر به ما ملحق شوند و ما ساعت 20/6 بود که راه افتادیم و پس از  توقف  کوتاهی جهت سوار شدن عزیزان اردکانی مسیر رو به سمت شمال شرقی و مسیر آبشار مارگون ادامه دادیم حوالی ساعت 30/7 بود که در کنار جاده و ابتدای جاده خاکی که مینی بوس قادر به ادامه مسیر نبود ایستادیم. تیم پیاده شدند و آماده حرکت . ارتفاع در این  نقطه 2882 متر از سطح دریا بود و تیم در ساعت 40/18 حرکت کرد. مسافت 2 کیلومتری تا جان پناه لقمانی که در ارتفاع 3044 متر قرار داشت رو در  مدت 40 دقیقه طی  مسیر کردیم و به مدت 5 دقیقه در جان پناه لقمانی استراحت متحرک کرده و دوباره ادامه مسیر دادیم. مسیر پیش رو حالت فرودی داشت و ما رو به یک چشمه که جهت صرف صبحانه و چای انتخاب شده بود پیش می برد حوالی ساعت 54/8 بود که تیم جهت صرف صبحانه و چای در آنجا به استراحت پرداخت . مدت  زمان صرف شده برای رسیدن به چشمه که در ارتفاع 2826 متری قرار داشت حدوداً نیم ساعت بود . سرپرست تیم مدت نیم ساعت را جهت صرف صبحانه و چای و استراحت اعلام کرد. نفراتی استراحت را ترجیح داده و بعضی هم خوردن چای و صبحانه و نفراتی هم به خوردن تنقلات کفایت کردند.

تیم هفده نفری ما که با جمع سه نفری همنوردان اردکانی 20 نفره  شده بود آماده حرکت شد . مسیر صعود از جبهه غربی رنج 2 راه بود. یک مسیر که از چشمه مستقیم به سمت شرق که دماغه رنج قرار داشت در حرکت بود . که  شیب بسیار تندی داشت وعبور از آن بواسطه برف زیاد که دراین هوای سرد حتما یخ زده بود مسیر مناسبی نبودو به همین دلیل  مسیر  فوق منفی  بود.

مسیر دوم که از چشمه به سمت شمال  و صود از قسمت شن اسکی بر روی یال  به سمت  قله رنج می بود  شیب ملایمی را دارا بود که برای تیم فوق انتخاب گردید در ساعت 36/9 حرکت آغاز شد  و تیم به سمت  شمال  از ما بین دره ها در حرکت بود. گاهگاهی بین مسیر در ارتفاعهای 2982 متری؛ 3165 متری و 3284 متری شاهد استراحتهای چند دقیقه ای نیز بودیم . حوالی ساعت 12 بود که تیم بر روی یال در ارتفاع 3435 متری مستقر شد.

از آن جاکه ادامه مسیر بر روی یال بوده و وزیدن باد نیز بر سرمای منطقه افزوده بود. لذا مدت زمان 20 دقیقه به تیم جهت  تجهیز شدن افراد به لوازم انفرادی و همچنین استقرار بارهای اضافی در  مکان و آماده شدن برای صعود به قله از طرف سرپرست در نظر گرفته شد. تمام تیم پس از این فاصله در ساعت 25/12 آماده حرکت به سمت قله شد . مسیر صعود به قله رنج بر روی یال برف گیر و هوا  نیز  بسیار سرد بود. شیب انتهایی به قله تند و سنگین بود و از طرفی دیگر یخ زدن برفها صعود سختی را برای تیم رقم می زد و پاکوبی آن بسیار مشکل.

اما انگار همه تیم از این کلاس کوه نیز سربلند بیرون آمده بودند کوه این مربی بی همتا باری دیگر به عاشقانشان آموخت برای رسیدن باید مردانه ایستاد و با معرفت رفت.

 نمی دانم آیا زمانی که قله ای را فتح میکنی و بر فراز آن می ایستی می اندیشی که چیستی؟ کیستی و چرا هستی . اگر تا کنون اندیشیده ای که خوب می دانی چه می گویم . اما .... و گرنه بیاندیش.. !!

ساعت 15/14 بود که تیم در ارتفاع 3750 متری در بالاترین نقطه قله رنج ایستاده بود و همنوا با عشق ، شور مستی را زمزمه می کرد و با سکوت کوه خدایش را فریاد می زد و با نگاه کوه خدایش را عاشقانه دید می زد، آری این بود تمام عشق یک کوهنورد .

 کاش هیچگاه از قله بر نمی گشتیم و کاش روزی بر سر مقصد قله معرفت ؛ مردانگی و ایستادگی خدا را فریاد زنیم و او را عاشقانه بنگریم.

تیم پس از 10 دقیقه مسیر برگشت را به پیش گرفت مسیری که با عشق بالا آمده بود ، با حکمت به پایین می رفت  تا تمام نکته های امروز را با نام تجربه ای دیگر در کوه بر ذهن بگذراد

و با گامهای  نرم و آرام خود بر هنگام فرود زیباترین تقدیر و تشکر را بر این مربی بی همتا تقدیم دارد.

حوالی ساعت 40/16 در کنار  چشمه استراحتی کوتاه کرده و دوباره مسیر را ادامه دادیم. زمانی که به جان پناه لقمانی رسیدیم ساعت 30/19 بود که تعدادی شیرازی نیز در آن جا حضور داشتند. پس از نیم ساعت که در کنار آنها بودیم مسیر را به سمت نقطه شروع «ابتدای  جاده خاکی» در پیش گرفتیم و حوالی ساعت 55/20 دقیقه همه سوار مینی بوس شده و آماده حرکت به سمت اردکان که حوالی ساعت 22 تیم در ورزشگاه انقلاب اسکان گرفته بود.

با پایان گرفتن این صعود برگی دیگر به تجربیات همنوردان افزوده شد و کلاس دیگری از کوه نیز با معرفت همیشگی اش جهت استقبال از کلاس بعدی نیز پایان رسید.

امیدوارم که همیشه در این آزمون سربلند باشیم.....

کوهنورد محکم باش

پیروز و پاینده باش.

چون قله ها .... ؟