آخرین برنامه من که دماوند به همراه گروه کوهنوردی مهریران بود از یکشنبه استارت میخورد و من باید آماده میشدم
عصر جمعه رفتم خونه و کوله بارم رو بستم و آماده شدم چرا که روز شنبه باید میرفتم بازار جهت تحویل گرفتن برخی از وسایل وسفارشات دوستانم برای همین برنامه .
روز یکشنبه ساعت 8 به همراه یکی از دوستانم که او نیز به دنبال مادرش باید می آمد فرودگاه بدانجا رفتم و ونی را جهت انتقال دوستان به پلور در اختیار گرفتم

ساعت 9:30 از تهران راهی پلور شدیم در طول مسیر نیز جهت تکمیل مایحتاج دوستان توقفی کوتاه داشتیم حوالی ساعت 12:30به قرارگاه پلور رسیدیم .

در همان بدو ورود پس از گذاشتن کوله بارها جهت صرف ناهار به رستوران مراجعه کرده وسپس توسط یکدستگاه نیسان جهت انتقال به گوسفندسرا اقدام نمودیم

کوله ها به قاطر سپرده شد و تیم سبکبار حرکت خود را در ساعت 15:30به سمت بارگاه سوم آغاز میکند ...



تیم شش نفره که به همراه من هفت نفر میشد آرام  و پیوسته مسیر خود را به سمت بارگاه پیش می برد

در فواصلی معین نیز استراحتی کوتاه داده میشد

در طول مسیر فردی به نام فرانس از کشور اطریش نیز با ما هم قدم شد

حدود ساعت 8:40 به بارگاه سوم  رسیدیم

که ابتدا جهت صرف چای وسوپ به سالن وپس از آن به خوابگاه که در طبقه بالایی قرار دارد رفتیم و استراحت تنها چاشنی ما شد

روز بعد طبق قرار قبلی در ساعت 9 بیدارباش و ساعتی بعد جهت هم هوایی به ارتفاعات بالاتر صعود کردیم


و پس از مدتی استراحت به پناهگاه بازگشتیم

که در ساعت 14:30 به پناهگاه رسیدیم و آماده صرف ناهار که ماکارانی در نظر گرفته شده بود

.

هوا آرام اما ابری و با مه همراه بود طبق تماس با دوستان وآمار سایت هواشناسی فردا نیز هوایی ناآرام توصیف شده بود قرار بر این شد که در ساعت 3 بامداد با توجه به وضعیت آن لحظه هوا تصمیم گرفته شود و اگر هوا مناسب صعود دیده شد تا 4 استارت کار زده شود و گرنه آن روز را بمانیم و روز بعد که اعلام هوای مناسب از طریق سایتهای هواشناسی شده بود را برای حمله انتخاب کنیم .
با توجه به وضعیت مناسب جوی تصمیم به صعود گرفته می شود وتیم با 15دقیقه تاخیر در 4:15 حرکت خود را آغاز میکند .

تیم نرم و آهسته به صعود خود ادامه میدهد . جالب اینکه هوا بر خلاف پیش بینی سایت بسیار خوب و عالیست .

ارتفاع 4800 کمی تنفس برایم مشکل میشود کمی استراحت میکنم و مجدد راهی میشویم اما نرم تر  .

درساعت 11:30 به ابتدای تپه گوگردی رسیدیم که در آنجا کمی استراحت صورت پذیرفت و مجددا ادامه مسیر داده شد

با توجه به جهت باد که شمالی جنوبی بود مسیر به سمت شرق ؛ شمال شرق ادامه یافت و از جبهه شمالی صعود انجام پذیرفت .


در ساعت 13:40کل تیم بر فراز دماوند هم صدا سرود ایران را سرودند ...

لحظاتی پر از احساس و نیاز ... اشک شوق را در تمامی چشمان میشد دید ...

کسی برای اولین بار وکسی برای حضور دوستانش در بام ایران وکسی به شوق موفقیتش ... این لحظات  بسیار زیبا را هیچگاه نمیشه تصور کرد .

پس از مراسم کنسرت ابی توسط من و دکتر و صرف چای وتنقلات مسیر بازگشت در نظر گرفته شد و از همان مسیری که آمده بودیم برگشتیم تا به تپه گوگردی رسیدیم . در اینجا با کمی توقف وصبر بدلیل بالا بودن غلظت مه و مشخص شدن مسیر برف چال مسیر اسکی انتخاب شد و دوستان تا انتهای برف چال اسکی کردند

و البته متذکر میشوم که گاه گاهی مه باعث نبود دید میشد که با کمی توقف دوباره مسیر مشخص و تیم بدان ادامه می دادند .

ساعت 18 تمام تیم به پناهگاه رسیدند

ابتدا صرف چای و سوپ در سالن و سپس به سمت خوابگاه وتعویض البسه انجام پذیرفت . همه خوشحال و پر غرور از صعود موفق که حتی جزمعدود نفرات صعود کننده در پناهگاه بودند .به استراحت پرداختند .
با توجه به خستگی روز قبل ساعت 8:40 مسیر فرود به گوسفند سرا در نظر گرفته شد و تیم در ساعت 13:00 به گوسفندسرا رسید . طبق هماهنگی انجام شده نیسان درانتظار ما بود و تیم به سرعت به پلور انتقال داده شد .

دز ساعت 14:10در قرارگاه پلور پایان کار و صعود به دماوند اعلام شد .

البته پس از جمع آوری و سایل و مرتب کردن و هماهنگی که بازم از قبل انجام گرفته بود ون در ساعت 14:50 به قرارگاه رسید که فورا به سمت لاریجان جهت استفاده از آبگرم حرکت کردیم .

و پس از بازگشت به تهران وخوابگاه در ساعت 23 شب .

در روز بعد گردشی در منطقه دربند تا شیرپلا داشتیم وفردای آنروز دوستان برگشتند و من پس از ده روز به دیار خود برگشتم ...
اما بدون موتور و تنها دلیلم جهت برنگرداندن موتور بازگشت دوباره و ادامه مسیر از سمت شمال به مشهد وبیرجند بود ....


گزارش سفر 35 روزه (قسمت اول)

ادامه سفر... دماوند غربی (قسمت دوم)

ادامه سفر ... دماوند جنوبی,کافه کوه (قسمت سوم )